وقتی جای جلاد و شهید عوض شود!
برداشت اول
با کلی ذوق و شوق با وجود آلودگی هوا، بچه ها حاضر شدن تا بریم فیلم سینمایی بنیامین رو ببینیم. تو ایستگاه brt با بچه ها منتظر اتوبوس بودیم. یه خانم مسن با چرخ دستی و دو تا دختر جوان هم منتظر ایستاده بودن . خان مسن پرسید: کوچولوهات دوقلو هستن ؟ گفتم : نه شیربه شیرن.
از دور ماشینهای ضد شورش نیروی انتظامی نزدیک می شد ، به پسرم که خیلی دوست داره نیروی ویژه بشه نشونشون می دادم که خانم مسن با ناله و نفرین گفت : خدا لعمتشون کنه همینا جونای بی گناه رو می زنن می کشن!!!!
و دختر جوان ادامه داد، آره یه مشت جونای بی دفاع رو می کشن!!!!
من که اوضاع این چند روزه و گریه های پسر شهید ابراهیمی داغونم کرده بود، خیلی ناراحت شدم ، گفتم نه خانوم این بنده خداها این روز تعطیلم سرکارن که ما امنیت داشته باشیم که دیدم انگار حرف من آتیش روی باروت شد و جر و بحث شروع شد. دیدم بچه هام ناراحت شدن گفتم باشه خانوم شما درست میگی فقط جواب خون شهدا رو خودتون بدید و ادامه داد: جواب می دیم .اتوبوس که اومد دیگه برای اینکه بحث کش دارنشه . چیزی نگفتم و سوار شدیم.
برداشت دوم
خانم مسن هی این ور و اونور رو نگاه می کرد ، من و بچه ها به سختی ایستاده بودیم، دیدم دوباره می خواد سر صحبت رو باز کنه، گفتم خانم من با شما بحثی ندارم، شروع کرد که آره من جای مادر شما، آخه این اغتشاشگرا مردم عادی نیستن ،اینا رو خودشون آموزش دادن اونم تو کشورای دیگه!!!!
گفتم قبول درسته مردم عادی نیستن ،دست پروده مریم رجوی هستن ، گفت: کو بابا مریم رجوی که دیگه ایران نیست اینا برای اینکه مردم رو بترسونن، که خودشون حکومت کنن،خودشون بانکا رو آتیش می زنن!تا مردم بترسن که خودشون هر کاری خواستن بکنن !!!من لیسانس قدیمم اطلاع دارم!!!!
اینو که گفت فهمیدم اخبارش رو از شبکه های ماهوارهای میگیره نه صدا و سیما ، برای همین آب پاکی رو ریختم رو دستش و گفتم شما اخبارتون نادرسته، منم نه به روحانی رای دادم نه سیاسیتهاشو قبول دارم ، ولی از کشورم حمایت میکنم، این وضع بنزین و گرونی هم محصول انتخاب خودمونه نه نظام.
برگشت گفت:روحانی هیچ کارهاس!!!!!حتی اگه رئیسی هم میومد ، نمیتونست کاری کنه!!! مگه ندیدی سران قوا همه گرونی بنزین رو تایید کردن، چون تصمیم رهبری بود!!!!!
با این حرفش آب پاکی رو ریخت رو دستم ، معلوم شد که تیم رسانه ای نفوذی ها خوب تونستن جای جلاد و شهید رو عوض کنن .گفتم خانم عزیز رییس جمهور شخص اول اجرایی کشوره کی گفته نمیتونه اگر نمی تونست استعفا می داد. رهبرم مثل همیشه یه روند قانونی رو تایید کرد و البته خودش رو سپر بلای ناکارآمدی مسوولین کرد وگرنه این امنیت رو مانداشتیم الان اینقدر راحت اظهار نظر نمی کردیم که به دفعه دختر جوان شروع کرد، کدوم امنیت؟!!!!
من که عصبی شده بودم و از کم کاری امثال خودم خون خونمو می خورد ، گفتم :ببخشید من با شما بحثی نمی کنم. تو این ها گر واگیر یکی هم افاضه کرد اینجا مکان عمومی هست لطفا میزگرد سیاسی نزارید! منم برگشتم گفتم ،ظاهرا ایشون دوست دارن مباحثه کنن نه بنده. بعد هم سکوت کردم. و خانم مسن همچنان به تحلیللهای آبکی خودش که از BBC,VOAو…گرفته بود ادامه داد.
به ایستگاه دانشگاه رسیدیم و با بچه ها رفتیم، سینما سپیده.
برداشت سوم
بعد از یک ساعت و نیم فیلم دوباره سوار اتوبوس شدیم که راه رفته و برگردیم، پشت چراغ قرمز میدون فردوسی ،خانم مسنی که روی صندلی سالمندان نشسته بود و لکنت زبان هم داشت ، دوباره شروع کرد که فحش و نفرین به نیروهای انتظامی که آره اینا مردم بی دفاع رو می کشن!!!!و ال و بل.
عجب روز مزخرفی بود امروز ، اون از صبح اینم از ظهر.
موقع دیدن فیلم کلی حالم بد بود که چرا ما به اصطلاح انقلابیا کار رسانه ای خوب نکردیم که اینجور دشمن در مواقع حساس به راحتی جای جلاد و شهید رو عوض می کنه و چقدر رهبر عزیزم تنهاست و چطور به تنهایی بار مسوولیت بی تدبیری مسوولین منافق رو به دوش میکشه تا این انقلاب از مسیر اصلیش منحرف نشه. اما ماها که ادعا می کنیم پشتیبان ولایت فقیه هستیم ،نتونستیم ضرورت حکومت اسلامی با همه کم و کاستیهاش و با همه کارشکنی نفوذی های درونش رو بین مردم گفتمان سازی کنیم و نتونستیم جایگاه ولایت فقیه و محدودیت اختیاراتش رو حتی برای اطرافیانمون روشن کنیم. اینقدر خاموش و در لاک ضرب ضربا فرو رفتیم که دینمون از سیاسیت جدا شده و انگار که نه انگار همه انبیا و امامان تمام تلاششون برای استقرار حکومت دینی بود. افسوس خوردم که با وجود اینکه اینقدر رهبر معظم انقلاب درباره کرسی های آزاد اندیشی در حوزه و دانشگاه اصرار دارند، چرا برای روشنگری قشر جوان اینجور نشستها برگزار نمیشه که در حوادث اینچنینی با بصیرت تر مسائل رو تحلیل کنیم و….
«طلبکار علی شدند آنانکه که ابوموسی اشعری را انتخاب کردند.»
آخرین نظرات